پکنیک ایلا در آبادان
17 آبان آبادان رفتیم بابای چادر رو آورده بود.....که پشه ها شما رو اذیت نکنن....اما از بس هوا گرم بود.... که فقط از سایش استفاده کردیم........تازه اون وقت شما هنوز 4 دست وپا نرفته بودی.... من کلی واسه کنترلت اذیت شدم......تو مسیر رفت وبرگشت رو خوابیدی اما تو پارک نه این هم یه عکس یادگاری با نخل...نه ...نخلچه همش روی زیر انداز خودت بودی...... ولی وقتی برگشتیم ......خیلی کثیف شده بودی.....که چند بار دست وصورتت رو شستم... لباسات رو هم عوض کردم اما....به دلم نبود...که 11 شب بود رفتی حموم ...